پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آیا دولت اسلامی به لحاظ ماهیت می تواند بی طرف باشد؟ اساساً ارتباط یک دولت اسلامی با بحث بی طرفی در چیست؟ پژوهش کنونی می کوشد به این پرسش از دریچه بحث اخلاق سیاسی پاسخ دهد. به این معنا که ماهیت اخلاقی مطرح در فلسفه سیاسی اسلام به گونه ای است که نیازی به طرح بحث بیطرفی به وجود نمی آید. بیطرفی به دلیل نگاه مطلق و کمال گرایانه به خیر پدید می آید که وظیفه گرایی و فایده گرایی را در معنای خاصی فهم می کند اما در فلسفه سیاسی اسلامی، نوع نگاه به جامعه و اخلاق، سبب ایجاد مراتب و انعطاف در نگاه به اخلاق و شهروندان می گردد به گونه ای که آزادی، مدارا و برابری را در کنار تعلیم و تربیت در مواجهه با شهروندان توصیه می نماید. بر این اساس، در یک رویکرد تمدنی، شکل گیری جامعه اسلامی که بر اساس تربیت و اخلاق استوار است، یکی از مراحل شکل گیری تمدن اسلامی است.
کلیدواژگان:
ماهیت دولت، بی طرفی،تمدن اسلامی،اخلاق سیاسی، تربیت